دوربین فکر:
تسلا معتقد بود که میشود از افکار عکس گرفت. این ایده زمانی به ذهنش رسید که در سال ۱۸۹۳ مشغول انجام آزمایشهایی بود. یک دههی بعد در یک مصاحبه به یک خبرنگار گفت: من به این باور رسیدم که یک تصویر واضح وقتی در ذهن شکل میگیرد، طبق فرمول عملکرد بازتاب، باید واکنش آن تصویر بر روی شبکیه چشم ظاهر شود؛ که این تصویر در صورت در اختیار داشتن ابزار مناسب میتواند تعبیه و دیده شود. تسلا بعدها توسط یک شبکیهی مصنوعی عکسی را بر روی یک صفحهنمایش ظاهر نمود و گفت: اگر این عمل میتواند موفقیتآمیز واقع شود، پس اشیای تصور شده توسط ذهن انسان نیز بهمحض ظاهر شدن در ذهن میتوانند بر روی چنین صفحهای نیز ظاهر شوند. وی ادامه داد: “و در این حالت هر فکری که از سر ما میگذرد میتواند خوانده شود. ذهنهای ما همانند کتابهایی بازخواهد شد.”
انرژی بی سیم:
در سال ۱۹۰۱، تسلا از طریق سرمای گذاری بنام جی.پی مورگان ۱۵۰ هزار دلار به دست آورد تا بتواند یک برج ۱۸۵ پایی به شکل قارچ در ساحل شمالی لانگ آیلند بسازد، این برج قادر به فرستادن پیام و تصویر و ارتباط تلفنی با کشتیهای روی آب و حتی آنطرف آبها بود. این برج از فنّاوری سیگنالهای زمانی استفاده میکرد. زمانی که کاربر روی ساختمان برج واردن کلایف شروع شد، تسلا میخواست که طوری آن را بسازند که برج توانایی دریافت و ارسال امواج بیسیم را داشته باشد. باتجربهای که او درزمینهٔ رادیو و ماکروویو داشت باور داشت که میتواند شهر نیویورک را توسط انتقال میلیونها دولت الکتریسیته به هوا، نورانی کند. هرچند مورگان نپذیرفت که بودجهی او را برای این طرح خیالپردازانه افزایش دهد.( برخی معتقدند، مورگان وقتی فهمید که این پروژهی تسلا باعث کند شدن دیگر نیروگاه های انرژیاش شده است، بودجهی او را بهکل قطع کرد). تسلا این پروژه را در سال ۱۹۰۶ رها کرد قبل از اینکه عملی شود و برج واردنکلایف در ۱۹۱۷ خراب شد.